3
پاسخ
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
لینک های جالب
در اینجا چند لینک جالب برای شما گذاشته ایم. لذت ببرید! :)درخواست همیاری
آرزوی قلبی ما زنده نگهداشتن یاد و خاطره حماسهسازانی است که برای حفظ شعائر اسلامی، استقلال ارضی و حیثیت ملی، طی 8 سال دفاع مقدس و حتی در جبهه سازندگی پس از آن دوران، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند؛ مسلماً این امر محقق نخواهد شد مگر بازماندگان آن دوران طلایی و خانواده محترم آنان ما را در هر چه پربارتر شدن مطالب این سایت یاری رسانند.
تماس با ما:
info@gordanhamze.ir
f.mehdibarzi@gmail.com
سلام
جالبه اسم بنده هم رضا اصفهانی است. امیدوارم شفیع من هم در روز جزاء باشه
وای چه حالی شدم الان که تصویر شهید رضا اصفهانی رو دیدم
نا خوداگاه به یاد خاطرات این شهید عزیز افتادم حیف که خدا استعداد نوشتن را بهم نداده و الا کلی از این شهید خاطره مینوشتم.
اما دوستانی که یادشون هست و دست به قلم هستن کم لطفی نکن و از خاطرات این شهدا بگن
این شهید عزیز تبحر شگفتی در گفتن آنونس ( تبلیغاهای سینمائی ) داشتند هر وقت خسته بودیم و کسل رضا رو صدا میکردیم تو سنگر مخابرات و کلی اصرار که رضا چندتا آنونس فیلم بگو رضا هم برای اینکه روحیه بده به بچه ها شروع م یکرد با آب وتاب و هنرمندانه به اجرای انها یادش بخیر و روحش متعالی
سلام علیکم
خدا رضا اصفهانی رو رحمت کنه با هم تو گردان سلمان لشگر ۲۷ بودیم در عملیات والفجر۸ در تاریخ ۶۴/۱۱/۲۷ درکنار جاده فاو ام القصر گردان ماعملیات کرد بنده آن شب مجروح شدم و برگشتم عقب ودیگه از گردان و بچه ها خبری نداشتم تا اینکه دو باره آمدم منطقه گفتن باقیمانده گردان با گردان حمزه ادغام شده رفتم به گردان حمزه درکارون یا بهمنشیر در چادر بچه ها ی باقیمانده از گردان سلمان وارد شدم که رضا اصفهانی ام انجا بود، بچه ها مشغول خوردن صبحانه بودند و رضا هم یه گوشه ای پتو رو سرش انداخته بود و زیارت عاشورای معروف حاج منصور رو گوش می کرد و گریه می کرد و می گفت خدایا دوستام رفتند چرا من ماندم
هر چه بچه ها می گفتن که بیا سر سفره نمی آمد تا اینکه من گفتم راستی بچه ها من قبل از عملیات سر هر کسی رو کوتاه کردم شهید شد یکباره رضا پتو رو کنار زد سرش آورد جلوی من و با التماس گفت سید تورو خدا یه دست به سر من بکش و… همان روز یا روز بعد بچه ها همراه با گردان حمزه به خط پدافندی رفتند و همانجا در خط پدافندی رضا شهید شد و به رفقای شهیدش پیوست اعلی الله مقامه برای شادی ارواح طیبه شهدا و روح پاک شهید رضا اصفهانی صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم . جامانده شهدا محمود ابوالمعالی